گفتگوی درونی پایانی ندارد
روزهایی هست که به خودمان حق میدهیم برای انچه هستیم و روزهایی که کلافه میشویم از اینکه چرا انطور که باید باشیم نیستیم. روزهای رضایت و روزهای حسرت و پشیمانی از کرده های گذشته.
شادیهای توام با دلهره و دلهره هایی توام با امید. ندامت و ترس و ارزو و شادی. استرس و ارامش. لحظه هایی که با عشق سپری می شوند و زمانهایی که سر خوردگی و گاه نفرت غلبه می کنند.
ایمان و یاس،نزدیکی و فراق.
پستی ها و بلندیها
تلاش و رسیدن و از دست دادن و دوباره ساختن
طلوع های بی پایان و و غروب ها و تاریکی
زندگی و زندگیو زندگی….
که منتظر نمی ماند
که جاری است.
در هم و تنیده و شکوهمند
و رمز الود و راز دار و زیبا…
جمع اضداد و در حرکت.
بگذاریم و بگذریم و بگذاریم زندگی با هم بزرگی اش در ما جاری باشد. و
“بد نگوییمبهمهتاب اگر تب داریم”
که ؛
«نه تو میمانی
نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطرهای خواهد ماند
لحظهها عریانند
به تن لحظۀ خود جامۀ اندوه مپوشان هرگز»
لحظه ها را زندگیکنیم…
دکتر احمدرضا زمانی
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.