0
09917316032

تعریف سیستم و تفکر سیستمی در خانواده (به زبان ساده)

با ورود به جهان مدرن یا پسا مدرن آشنایی و یاد گرفتن تفکر سیستمی نه به عنوان یک رجحان بلکه به یک اضطرار حیاتی تبدیل شده است و برای همگان نیاز و و اجب هست که یاد بگیریم و خیلی هم زود باید یاد بگیریم وقبل از خیلی مباحث دیگر تفکر سیستمی باید برای ما جا بیفتد نه به عنوان یک یا دو  تعریف که حفظ کنیم نه به عنوان یک توصیه ی اخلاقی که اگر باشد بهتر است بلکه به عنوان یک چهار چوب برای فکر کردن ،برای تصمیم گیری و برای عمل کردن و رشد و توسعه فردی ، گروهی و خانوادگی و به عنوان یک راه کار ناگریزکه اگر کسی به آن فکر نکند آینده خودش و خانواده اش و سیستمی که در آن کار می کند و جامعه و …را از بین می برد و  تا زمانی که با تفکر سیستمی مانوس نشویم احترام گذاشتن به گوناگونی و متفاوت بودن یکدیگرباز هم در حد یک شعار باقی خواهد ماند. ما باید با تفکر سیستمی آشنا شویم تا بتوانیم در سر نوشت کلی که جز یی از آن هستیم مشارکت و تاثیر گذاری فعال داشته باشیم .این کل می تواند کل دنیا ،کل کشور ،کل شهر و در حیطه رشته ما کل یک خانواده باشد .تمام آموزش های فلسفه ، علم ، مذهب و ….بر این تاکید دارند که ای انسان خود را بشناس ، ما هم همین توصیه را داریم و البته خود را غیر از خود فردی یک خود دسته جمعی یعنی خانواده هم می دانیم .در واقع انسان برای اینکه بتوانی سهم خود را در اتفاقات پیرامونت ببینی و تا ثیر گذار باشی و بدانی منشاء  الگوی رفتارهای تو از کجا آمده است ابتدا خانواده ات را بشناس ،آنگاه خودت را بیشتر می شناسی و می توانی تغییرات مثبتی در جهت رشد خودت و کمک به رشد خانواده برداری .

تمام اتفاقاتی که در اطراف ما می افتد را ما به دو صورت درک می کنیم یکی به صورت خرد و جز دیگری به صورت کل و تر کیب .برای مثال فکر کنید کودکی در خانواده بیمار میشود تفکر اول تفکرجزیی یا تک بعدی بیماری کودک را اینگونه می بیند :آبریزش بینی ،تب شدید  ،سرفه،عطسه و….تفکر دوم یا تفکر  کل یا چند بعدی اینطوری می بیند :چطور شد بیمار شد ؟چطور الان که مادرش سفر رفته است  بیمار شد ؟چطور دیشب ،خواهرش فراموش کرده است در را ببندد ؟چطور و چه کسانی می توانند کمک کنند که او بهتر شود ؟چه کسانی از بیماری او ناراحتند ؟و ….

تفکر دوم بسیار شبیه تفکر سیستمی هست .

در خانواده درمانی با رویکرد سیستمی ما بیماری کودک را در سیستم  خانواده بررسی کنیم  و بیماری را متعلق به خود فرد به تنهایی نمی بینیم .هم اکنون می توانیم یک تعریف ساده از سیستم داشته باشیم .سیستم مجموعه ای از اعضا ء مختلف است که با یکدیگر در ارتباط و تعامل باشند و هر کدام نقش یا نقش هایی را بر عهده داشته باشند . و همانطور که گفتیم فقط مختص خانواده نیست .هر چیزی که در دنیا وجود دارد داخل یک سیستم هست .در واقع ما می توانیم به هر چیز کوچک و بزرگی در اطرافمان به شکل یک سیستم نگاه کنیم .البته به شرطی که به نحوی با هم در تعامل باشند .به چند مثال ساده زیر توجه کنید:

یک مجموع مسکونی چند واحده را در نظر بگیرید تمام ساکنان این مجتمع سعی می کنند با رعایت قوانین اجتماعی ،و تعاملات مفید با همدیگر زندگی در مجتمع را دلنشین تر کنند .و ما می دانیم که اگر یک همسایه رفتار خوبی نداشته  باشد مثلا سر ساعت بازیافت یا آشغال ها را در جای مناسب قرار ندهد ،سرو صدای زیادی داشته باشد و ….بر روی کیفیت زندگی دیگر اعضا ساختمان نیز تاثیر می گذارد به همین دلیل است که مثلا می گوییم فلان محله برای زندگی مناسب نیست یا هست چون کیفیت زندگی در آن محله  به انسان هایی که در آن جا زندگی می کنند و تعاملاتشان بستگی دارد .پس در واقع ساکنان( مثلا مجتمع یاس سفید )تشکیل یک سیتم را داده اند .

یا مثلا یک  سیب را تصور کنید .سیب محصول یک سیستم ، بنام درخت سیب است .که اعضا این سیستم شامل برگ ،ریشه ، ساقه و …..و خروجی حاصل تعامل این اعضا تولید محصول است .

پس در واقع تفکر سیستمی به معنای آن است که ما انسانها ،اتفاقات پیرامون و ارتباطاتمان را در در قالب یک نظام و سیستم ببینیم و بتوانیم مسائل را ریشه ای تر و عمیق تر نگاه کنیم یادمان باشد تفکر سیستمی چیزی نیست که مثلا د ه سال پیش یا پنجاه سال پیش آن را اختراع کرده باشند بلکه در تمام تاریخ زندگی بشر وجود داشته است چه بشر به آن آگاهی داشته باشد چه نداشته باشد شاید گاهی اوقات انسان ها با اسمهای دیگر به وجود سیستم و تفکر سیستمی پی برده بودند مثلا می گفتند نمی دانیم حکمت این کار چیست ؟ برای مثال داستان کرونا در این روزها کمک کرد  کمی بیشتر تفکر سیستمی را بشناسیم .تصور کنید مدیر بیمارستانی فقط گزارش کند که ما هر روز تعدادی مریض تقریبا با علائم یکسان داریم و هر روز نسبت به روز قبل به تعداد مریض ها اضافه می شود و مثلا تقاضای تخت بیشتر ،داروی بیشتر پرسنل ، بیشتر و …..بکند و هر چقدر هم که که تجهیزات بیشتر میشود از تعداد مریض ها کم نمی شود و تصور کنید در روند درمان تفکر سیستمی نباشد و به دنبال تحقیق و چرایی این اتفاق خارج از درمان مریضان  نباشند آیا بهبود حاصل میشود ؟آیا اگر این موضوع را به صورت تفکر سیستمی نگاه نمی کردند بهبود یا پیشرفتی حاصل میشد ؟و می بینیم کشورهایی که قسمتی از اعضا آن مردم ، دولت و ….آن سهم خود را در این بیماری نمی دید ند یا نمی بیند هنوز درگیر بیماری کرونا هستند .پس تا ریشه مشکلات را پیدا نکنیم بهبودی کامل یا پیشرفت حاصل نمی شود .البته یک نکته خیلی مهم را مد نظر داشته باشین و آن اینکه با ریشه ای نگاه کردن مسائل هدف این نیست که مسئولیت رفتارمان  را سلب کنیم و مثلا از این کلمات استفاده کنیم تقصیر ما نیست مشکل از پدرمه ، مادرمه یا مثلا مشکل فرهنگی یا …..یعنی در واقع حواسمان باشد که ما مسئله را سیستمی نگاه می کنیم که راه کارهای بهتر پیدا کنیم نه اینکه به این نتیجه برسیم که من سهمی در این اتفاق ندارم و مشکل از دیگران است .در واقع نگاهمان این باشد که اگر  بقا سیستم حفظ شود بقا من هم من هم که جزئی از

آن سیستم هستم حفظ می شود .خیلی وقت ها ما فکر می کنیم اگر مسائل را تجزیه کنیم بهتر می توانیم آن را حل کنیم ولی غافل از اینکه اگر روح آن گرفته ش دیگر جز بدرد نمی خورد مثل اینکه اجزا یک بدن را ببریم و جداگانه در مان کنیم .این تفکر در خانواده که سیستمی زنده و پویا هست بسیار مهم است .در مقاله بعدی مسائل بیشتری را با هم در مورد سیستم خانواده و خانواده درمانی با رویکردهای سیستمی و ویژگی های  آن می پردازیم .

نوشته شده توسط بهاره سورانی با نظارت دکتر اسماعیل موسوی

ارسال دیدگاه